دنیای خوب زندگی



تبلیغات


صفحه قبل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 ... INF صفحه بعد

فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!

ا موضوع: شعر و ترانه,,

یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام

آرام وسرد گفت:که در طالع شما...

قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست

گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...

با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!

گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها

آخر شروع کرد به تفسیر فال من...

با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا

اینجا فقط دو خط موازی نشسته است

یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا

انگار بی امان به سرم ضربه میزدند

یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟

گفتم درست نیست، از اول نگاه کن 

فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!


می پسندم نمی پسندم

تعداد بازديد : 469

تاریخ انتشار: یک شنبه 9 خرداد 1395 ساعت: 6:11

برچسب ها : ,
نظر

ليست صفحات

تعداد صفحات : 49
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 49 صفحه بعد


تمامی حقوق سایت و قالب برای((دنیای خوب زندگی)) محفوظ می‌باشد و هرگونه سؤاستفاده و کپی برداری پیگرد قانونی دارد | کپی رایت 2018
طراحی و سئو:ارسطو خلیفه ترجمه: